كما اينكه در المپيك آتن مدال طلاي حسين رضا زاده روشنگر راه سايرقهرمانان كشورمان بود ودربازيهاي آسيايي بوسان نيز وزنه برداري پرمدال بود ودر المپيك سيدني اين وزنه برداري بود كه درخشيد.
مردم ايران هنوزهم اين توقع را ازوزنه برداري دارند. اما آيا اكنون نيزمي توان به كسب مجدد اين موفقيتها دربازيهاي آسيايي دوحه والمپيك پكن اميدواربود؟ آيا كادر ستادي فعلي فدراسيون وزنه برداري ازلحاظ كمي وكيفي توان كسب مجدد قلل مرتفع افتخاررا دارند؟ ويا اينكه فدراسيون وزنه برداري براي كسب اين افتخاربه پوست اندازي نيازدارد.
دغدغه كنوني بسياري ازكارشناسان ورزشي وعلاقمندان به وزنه برداري، ضعف كادرستادي فدراسيون وزنه برداري است كه طي سالهاي اخيرنمود بيشتري پيدا كرده است. بي برنامگي وسهل انگاري درامورجاري فدراسيون، بخصوص درامرتيمهاي ملي، اعزامها وليگ كه تاكنون مصاديق بسياري براي هركدام ازآنها به چشم خورده است، ازجمله نقاط ضعف كادرستادي فدراسيون وزنه برداري كه بايد به آنها رسيدگي شود.
آري، دربين سالهاي 1995 تا سال2000 ميلادي مسوولان فدراسيون وزنه برداري به رهبري علي مرادي به همه قله هاي افتخاررسيدند. كسب دومدال طلا دربازيهاي المپيك سيدني وكسب سه مقام چهارم، پنجم وششم، كاربسياربزرگي بود. يقينا مسوولان فدراسيون با تلاش، انگيزه وايمان بالا به چنين نتيجه درخشاني رسيدند. اما به جرات مي توان گفت اين تلاش وانگيزه رفته رفته كاهش پيدا كرده است. مدالهاي ما دربين سالهاي2000 تا 2004 ميلادي همان دستاوردهاي قبلي بود كه روزبه روزتحليل مي رفت. بازيهاي المپيك آتن نمونه بارز آن بود كه تنها حسين رضازاده ستاره ايران بود. به واقع درسالهاي اخيروزنه برداري درپس افتخارات اين قهرمان بزرگ پنهان شده بود. آيا اين پتانسيل وزنه برداري كشورمان است؟ يا با اين روند موفق خواهيم بود؟ يا اينكه چاره اي انديشيد. بطورحتم ريشه ضعف فعلي وزنه برداري مديريت آن است. ازسال 1995علي مرادي مرد اول مديريت دروزنه برداري ايران بوده است. تمامي افتخارات وزنه برداري درزمان رياست اوبوجود آمده است. اما با اين حال بايد ديد كه درفدراسيوني كه مديري اين چنين موفق حضوردارد، مشكل كارازكجاست؟!!
پيش ازالمپيك سيدني تمامي دغدغه مسوولان وزنه برداري، بخصوص علي مرادي هدايت هرچه بهترفدراسيون ايران بود. اما پس ازافتخارات سيدني، عرصه هاي بين المللي نيزبرايران گشوده شد. درسال 2002 مرادي بعنوان دبيركل كنفدراسيون وزنه برداري قاره پهناورآسيا برگزيده شد. مديريت اوطي سالهاي اخير درسطح آسيا نيزبشدت چشمگيربود. اوبه قدري درآسيا موفق بود كه به احتمال زياد دردور آتي رياست اين كنفدراسيون را برعهده خواهد گرفت. همچنين نفوذ بالاي اودرآسيا باعث شد درانتخابات فدراسيون جهاني به علت تعداد بالاي آراء اعضاي آسيايي، بسياري ازكانديداها به واسطه اوبه عضويت فدراسيون بين المللي درآينده وخود نيزعضوارشد هيات رييسه IWF شود.
اين فعاليت مرادي درعرصه هاي بين المللي وگشايش عرصه هاي جديد درارتباط ورزش ايران با جهان، ناخودآگاه ازتمركز اوبرفدراسيون وزنه برداري ايران كاسته است. عدم نظارت كافي ودقيق اوبرفدراسيون ايران باعث شده تا مسوولان زيردست اوفعاليت خوبي دراين فدراسيون ازخود به نمايش نگذارند.
اكنون بزرگترين آفت كادرستادي فدراسيون وزنه برداري، تك محوري وضعف مديريت برخي ازمديران اين فدراسيون است. اين موضوع باعث شده تا اين فدراسيون ازهيات رئيسه قدرتمند، دبير ونايب رئيس كارآمد ودربرخي كميته ها ازمسوولان متخصص بي بهره باشد. اينك كليه امورداخلي وزنه برداري ايران برعهده نايب رئيس اين فدراسيون است كه نتايج آن را به وضوح شاهد هستيم. ادامه اين روند مديريت يعني محو وزنه برداري ايران.
اما آنچه حائز اهميت است اينكه حدود يكهفته ديگرمجمع فدراسيون وزنه برداري بمنظورانتخاب نايب رييس، دبير، خزانه دار، بازرس وكارشناس خبره تشكيل جلسه مي دهد. اين فرصت بسيارمغتنمي براي مرادي است كه به ترميم كادرستادي خود درفدراسيون بپردازد. البته ورود هرچهره جديدي به وزنه برداري مقاومتها وپيامدهاي خاص خود را دارد،همچنان كه طي ماههاي اخيرداشته است. اما براي رسيدن به اهداف بلندتربايد درمقابل اين مقاومتها ايستاد. نيروهاي جوان، متخصص، متعهد وكارآمد درآينده همچون خوني تازه مي توانند قدرتي دوباره را به كالبد وزنه برداري ببخشند.
نظر شما